《آلبوس پرسیول ولفریک برایان دامبلدور 》
دامبلدور در دره گودریک زندگی میکرد که محل تولد گودریک گریفندور بود. در زمان کودکی، پرسیوال دامبلدور (پدر آلبوس) به دلیل حمله وحشیانه به سه ماگل جوان دستگیر و محکوم به حبس ابد در آزکابان شد. آلبوس دامبلدور در یازده سالگی وارد مدرسه علوم و فنون جادوگری هاگوارتز شد. در اوایل به دلیل رفتار پدرش در برابر ماگل ها (اصطلاح جی.کی. رولینگ برای غیرجادوگرها در متن کتاب) در مدرسهٔ هاگوارتز شهرت داشت، ولی پس از چند ماه شهرت خود او از سوء شهرت پدرش پیشی گرفت. او یکی از ممتازترین دانش آموزان مدرسه علوم و فنون جاودگری هاگوارتز تا آن زمان بود. بهطوریکه به هجدهمین سالگرد تولدش نزدیک میشد باافتخارات و سربلندی زیاد هاگوارتز را ترک کرد. سرپرست دانش آموزان، دانشآموز ارشد، برنده جایزه بارنابس فینکلی برای طلسماندازی استثنایی، نمایندهٔ جوانان بریتانیایی در وینزنگاموت، برنده مدال طلای مقاله ابتکارآمیز همایش بینالمللی کیمیاگری در قاهره از افتخارات اوست. زمانی که دامبلدور میخواست با یکی از بهترین دوستان دوره تحصیلش یعنی الفی یس دوج برای جهانگردی، کسب علم و کمک به جامعه جادوگری به یونان برود، ناگهان کندرا مادر دامبلدور مرد و او نتوانست به یونان برود. درمراسم خاکسپاری کندرا، ابرفورث برادر دامبلدور که او را مقصر میدانست و بینی دامبلدور را شکست. چندی بعد، او با گلرت گریندلوالد دوست شد و رابطهای شدیداً دوستانه با او برقرار کرد، او در دوران جوانی اهداف بلندی را دنبال میکرد میخواست با کمک گریندل والد یادگاران مرگ (ابر چوب دستی کهن، سنگ زندگی و شنل نامرئی) را پیدا کند و به قدرت دست یابد ولی بعدها سر چیز هایی با گریندلو الد اختلاف پیدا کرد جادوگری که بعدها به پلیدترین جادوگر نسل خودش تبدیل شد. در درگیریای که بین او و آلبوس و ابرفورث رخ داد، تصادفاً طلسمی به آریانا خواهر دامبلدور برخورد کرد و او مرد. در نتیجه این مرگ، ضربه روحی سختی به خانواده دامبلدور وارد شد. اما او از تلاش دست برنداشت و توانست دوازده خاصیت خون اژدها را کشف کند که بسیار باارزش بود. در چند سال بعد دامبلدور با گریندل والد، سیاهترین جادوگر جهان در آن زمان به مبارزه تن به تن پرداخت و توانست او را دستگیر کند. این کار بسیار مهم بود زیرا در تمام اعصار تا آن زمان جادوگری مثل گریندلوالد ظهور نکرده بود. پس از آن دامبلدور به شهرت زیادی رسید و استاد درس تغییر شکل در هاگوارتز شد. همچنین مقالههای مهمی همچون معجونساز واقعی و نام تغییرشکل امروز در روزنامه جادوگری پیام امروز نوشت. دامبلدور چند سال بعد به مقام مدیریت هاگوارتز رسید. بهدلیل مهارتهای فوقالعاده او، سه بار مقام وزارت سحر و جادو به او پیشنهاد شد اما او به دلایلی نپذیرفت.او کسی بود که به تام ریدل(لرد ولدمورت)اطلاع داد که یک جادوگر است.با اینکه تام ریدل باهوش و مورد علاقه ی بسیاری از استادان بود،دامبلدور به او اعتماد کافی نداشت.حدود سه سال بعد تام ریدل که یکی از ممتاز ترین دانش اموزان اسلیترینی بود نام لرد ولدمورت را برای خود انتخاب و با تشکیل گروه مرگخوارها با دوستانش در هاگوارتز، به استفاده از جادوی سیاه پرداخت و به سیاهترین جادوگر هزاره اخیر بدل شد. در زمان قدرت ولدمورت (لرد سیاه)، هاگوارتز به دلیل وجود دامبلدور در آنجا، امنترین مکان در دنیای جادوگری بود. اولین حضور دامبلدور در اولین سکانس فیلم هری پاتر و سنگ جادو بود یعنی هنگامی که دامبلدور هری پاتر را جلوی خانه دورسلیها (خاله و شوهر خالهٔ هری) گذاشت. ده سال بعد که هری پاتر به هاگوارتز آمد دامبلدور هنوز مدیر هاگوارتز بود.
امیدوارم در رابطه با زندگی دامبلدور در این پست لذت برده باشید ..