کلاس معجون سازی
وارد فضای دخمه ی اسنیپ میشوند ...
پانسی پارکینسون مانند همیشه با دارو دسته اش قهقهه میزدند ......
اسنیپ با وقار با چشمان سیاه بی روحش کلاس را بر آغاز میکند موهایش مثل همیشه روغن زده بود ....
نگاهی به هری انداخت ؛ نگاهی تمسخر آمیز ....
درس را شروع کرد :
صفحه ۴۰
معجون وریتا سرم ؛
این معجون نام دیگر هم دارد ؛
معجون سرم حقیقت ...
استفاده این معجون بر روی دانش آموزان ممنوع است ..
با استفاده ۳ قطره در نوشیدنی یا در دهان فرد او هر حقیقتی که احتیاج دارید را برملا میکند....
(برای ما ایرانی ها این چای به حساب میاد :")
این معجون تاریک ترین خاطرات و حقیقت های فرد را آشکار میکند....
هری دید که مالفوی به او پوزخند میزند...
هرمیون که در کنار هری نشسته بود با نگاهش به او فهماند که به دراکو توجه نکند ...
اسنیپ مانند ببری که تعمه اش گیر در تله کرده باشد گفت :
پاتر ... انگار توجه زیادی به درس نداری ... هوم
او منتظر همین کار از هری بود تا تنبیهش کند ..
اسنیپ ادامه داد :
۱۰ امتیاز منفی برای گریفیندور چون هم گروهی تو توجه زیادی به کلاس نکردند ..
دوباره پوزخندی که خیلی ترسناک بود به هری کرد
کلاس تمام شد بلاخره از شر اسنیپ خلاص شدند ..
او هر چند هم که آنها را اذیت کرده بود ، بدتر از تکالیفش نبود ...
۱۰ صفحه اطلاعات از آن معجون و مواد لازم برای تهیه آن ...
این باعث دلخوری همه شده بود ...
آنها باید تا فردا آن را تکمیل می کردند ، ولی فردا کوئیدیچ داشتند ...
آنروز خیلی برای هری بد شروع شد ....
●●●●●●●●●●●♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡●●●●●●●●●●●●
کلاس تمومه ...
خدانگهدار ♡♡♡♡